حتما این عبارت را شنیدهاید که میگوید «اگر میخواهید آموزش زبان آلمانی را یاد بگیرید، باید مثل یک آلمانی فکر کنید». به عبارت دیگر، این بدان معنی است که شما نیاز دارید معنی و مفهوم یک عبارت را فراتر از معنی تحت اللفظی آن درک کنید. برای مثال، در زبان انگلیسی، ما عبارت «I’m running out of gas» (معادل: بنزینم داره تموم میشه ) را داریم، اما اگر بخواهیم خوب فکر کنیم، اینجا کسی در حال دویدن از ناکجاآباد نیست (اشاره به معنی تحت اللفظی آن دارد). این عبارت به معنی این است که ماشین بنزین کافی ندارد، همین. اینها اصطلاحاتی هستند که در زبان آلمانی بسیاری از آنها وجود دارد.
حتما این عبارت را شنیدهاید که میگوید «اگر میخواهیدآموزش زبان آلمانی را یاد بگیرید، باید مثل یک آلمانی فکر کنید». به عبارت دیگر، این بدان معنی است که شما نیاز دارید معنی و مفهوم یک عبارت را فراتر از معنی تحت اللفظی آن درک کنید. برای مثال، در زبان انگلیسی، ما عبارت «I’m running out of gas» (معادل: بنزینم داره تموم میشه ) را داریم، اما اگر بخواهیم خوب فکر کنیم، اینجا کسی در حال دویدن از ناکجاآباد نیست (اشاره به معنی تحت اللفظی آن دارد). این عبارت به معنی این است که ماشین بنزین کافی ندارد، همین. اینها اصطلاحاتی هستند که در زبان آلمانی بسیاری از آنها وجود دارد.
اصطلاحات، عباراتی هستند که معنی تمثیلی دارند. به عبارتی، آنها برگرفته از بطن فرهنگ و اجتماع یک کشور هستند. یک اصطلاح انگلیسی میتواند مرتبط با یک عبارت آلمانی باشد، اما از نظر تحت اللفظی ممکن است معنی متفاوتی داشته باشد. برای مثال، اصطلاح «piece of cake» (یه تیکه کیک) اشاره به کاری دارد که به راحتی آن را انجام دادهایم (چیزی شبیه به مثل آب خوردن در زبان فارسی). در زبان آلمانی، معادل این عبارت، «Das schaffe ich mit links» است که اگر بخواهیم بصورت تحت اللفظی آن را به انگلیسی معنی کنیم، «میتونستم این کار رو فقط با دست چپم انجام بدم» معنی میدهد.
پس، یادیگری اصطلاحات به شدت به دانش شما در ابراز کردن افکار خود کمک میکند. اینجا ما بعضی از اصطلاحات آلمانی و معانی آنها را آوردهایم:
Da steppt der Bär (تحت اللفظی: خرس آنجا میرقصد) – مراسم خوبی خواهد بود.
Tomaten auf den Augen haben (تحت اللفظی: وجود گوجه فرهنگی روی چشم کسی) – بیخیال بودن نسبت به اتفاقات اطراف.
Himmel und Hölle in Bewegung setzen (تحت اللفظی: به حرکت درآوردن بهشت و جهنم) – حرکت دادن بهشت و زمین.
Eine Extrawurst verlangen (تحت اللفظی: درخواست یک سوسیس اضافی کردن) – درخواست برای رفتار مناسب.
Da kannst du gift drauf nehmen (تحت اللفظی: سمی کردن چیزی) – شرط بستن روی چیزی.
den Nagel auf den Kopf treffen (تحت اللفظی: زدن روی سر میخ) – کار درست را انجام دادن.
Seinen senf dazugeben (تحت اللفظی: اضافه کردن خردل) – اضافه کردن یک دو سنتی.
klar wie Kloßbrühe (تحت اللفظی: شفاف چون سوپ) – شفاف چون کریستال.
Schwein haben (تحت اللفظی: داشتن خوک) – خوش شانس بودن.
واژههای عامیانهی زبان آلمانی
اگر در یکی از خیابانهای برلین گیر کردهاید و نمیدانید که مردم درباره چه حرف میزنند، به احتمال زیاد دانستن این عبارات عامیانه کمک شایانی به شما خواهد کرد. اینجا ما مواردی را برای شما گرد آوردهایم:
- Auf dicke hose machen
این عبارت زمانی استفاده میشود که شخصی طوری رفتار میکند که به ظاهر از دیگران قدرتمندتر و ثروتمندتر است. معنی تحت اللفظی آن «یه جوری رفتار میکنه انگار شلوارش گشاده» است.
- Gebongt sein
این عبارت به معنی بستن یک قرار داد است. یک «bon»، رسیدی است که با آن میتوانید چیزی را خریداری کنید. «gebongt» به معنی ثبت شدن یا به انجام رسیدن است.
- ?Was geht ab
این عبارت معادل «چه خبر؟» است. Was geht نسخهی بسیار کوتاه از یک عبارت بلندتر است که معمولا توسط نوجوانان استفاده میشود.
- Nicht alle tassen im schrank haben
عبارتی خوشامدگویی است که همزمان معنی «سلام» و «چیکار میکنی؟ » را میدهد. همچنین این عبارت در کنار «gehts» و عباراتی چون «?na, alles gut» برای پرسیدن حال کسی استفاده میشود.
- Bock haben
به معنی سرحال بودن است. زمانی که عبارت «null bock» را میشونید، به معنی داشتن حال نامناسب است.
- Die nase voll haben
تحت اللفظی به معنی «کیپ شدن دماغ» است و به معنی آن است که بخاطر وفور نعمت و زیاد داشتن چیزی، به مرور اهمیت آن کمرنگ میشود تا اینکه کلا آن را فراموش میکنید.
- Chillen
عبارت عامیانهی آلمانی که مشابه با کلمهی «to chill» در زبان انگلیسی است؛ معنی آن «دور هم بودن» و تفریح کردن است.
- Aus der reihe tanzen
اشاره به افرادی دارید که خلاف جهت آب شنا میکنند و معمولا به نسبت دیگران متمایز هستند. همچنین میتواند معنی مثبتی داشته باشد بخصوص زمانی که کسی سرش به کار خودش گرم است از آن این عبارت استفاده میشود.
اصطلاحات، عباراتی هستند که معنی تمثیلی دارند. به عبارتی، آنها برگرفته از بطن فرهنگ و اجتماع یک کشور هستند. یک اصطلاح انگلیسی میتواند مرتبط با یک عبارت آلمانی باشد، اما از نظر تحت اللفظی ممکن است معنی متفاوتی داشته باشد. برای مثال، اصطلاح «piece of cake» (یه تیکه کیک) اشاره به کاری دارد که به راحتی آن را انجام دادهایم (چیزی شبیه به مثل آب خوردن در زبان فارسی). در زبان آلمانی، معادل این عبارت، «Das schaffe ich mit links» است که اگر بخواهیم بصورت تحت اللفظی آن را به انگلیسی معنی کنیم، «میتونستم این کار رو فقط با دست چپم انجام بدم» معنی میدهد.
پس، یادیگری اصطلاحات به شدت به دانش شما در ابراز کردن افکار خود کمک میکند. اینجا ما بعضی از اصطلاحات آلمانی و معانی آنها را آوردهایم:
Da steppt der Bär (تحت اللفظی: خرس آنجا میرقصد) – مراسم خوبی خواهد بود.
Tomaten auf den Augen haben (تحت اللفظی: وجود گوجه فرهنگی روی چشم کسی) – بیخیال بودن نسبت به اتفاقات اطراف.
Himmel und Hölle in Bewegung setzen (تحت اللفظی: به حرکت درآوردن بهشت و جهنم) – حرکت دادن بهشت و زمین.
Eine Extrawurst verlangen (تحت اللفظی: درخواست یک سوسیس اضافی کردن) – درخواست برای رفتار مناسب.
Da kannst du gift drauf nehmen (تحت اللفظی: سمی کردن چیزی) – شرط بستن روی چیزی.
den Nagel auf den Kopf treffen (تحت اللفظی: زدن روی سر میخ) – کار درست را انجام دادن.
Seinen senf dazugeben (تحت اللفظی: اضافه کردن خردل) – اضافه کردن یک دو سنتی.
klar wie Kloßbrühe (تحت اللفظی: شفاف چون سوپ) – شفاف چون کریستال.
Schwein haben (تحت اللفظی: داشتن خوک) – خوش شانس بودن.
واژههای عامیانهی زبان آلمانی
اگر در یکی از خیابانهای برلین گیر کردهاید و نمیدانید که مردم درباره چه حرف میزنند، به احتمال زیاد دانستن این عبارات عامیانه کمک شایانی به شما خواهد کرد. اینجا ما مواردی را برای شما گرد آوردهایم:
- Auf dicke hose machen
این عبارت زمانی استفاده میشود که شخصی طوری رفتار میکند که به ظاهر از دیگران قدرتمندتر و ثروتمندتر است. معنی تحت اللفظی آن «یه جوری رفتار میکنه انگار شلوارش گشاده» است.
- Gebongt sein
این عبارت به معنی بستن یک قرار داد است. یک «bon»، رسیدی است که با آن میتوانید چیزی را خریداری کنید. «gebongt» به معنی ثبت شدن یا به انجام رسیدن است.
- ?Was geht ab
این عبارت معادل «چه خبر؟» است. Was geht نسخهی بسیار کوتاه از یک عبارت بلندتر است که معمولا توسط نوجوانان استفاده میشود.
- Nicht alle tassen im schrank haben
عبارتی خوشامدگویی است که همزمان معنی «سلام» و «چیکار میکنی؟ » را میدهد. همچنین این عبارت در کنار «gehts» و عباراتی چون «?na, alles gut» برای پرسیدن حال کسی استفاده میشود.
- Bock haben
به معنی سرحال بودن است. زمانی که عبارت «null bock» را میشونید، به معنی داشتن حال نامناسب است.
- Die nase voll haben
تحت اللفظی به معنی «کیپ شدن دماغ» است و به معنی آن است که بخاطر وفور نعمت و زیاد داشتن چیزی، به مرور اهمیت آن کمرنگ میشود تا اینکه کلا آن را فراموش میکنید.
- Chillen
عبارت عامیانهی آلمانی که مشابه با کلمهی «to chill» در زبان انگلیسی است؛ معنی آن «دور هم بودن» و تفریح کردن است.
- Aus der reihe tanzen
اشاره به افرادی دارید که خلاف جهت آب شنا میکنند و معمولا به نسبت دیگران متمایز هستند. همچنین میتواند معنی مثبتی داشته باشد بخصوص زمانی که کسی سرش به کار خودش گرم است از آن این عبارت استفاده میشود.
- ۹۷/۰۹/۲۵